کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۳/۱۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۲ مرداد ۰۴، ۱۵:۵۵ - عرفان
    144 ۵و۷

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درباره تمثیل» ثبت شده است


نمی‌دانم قبلاً این را جایی نوشته‌ام یا نه. باز می‌نویسم‌اش این‌جا. 


تمثیل یک فرمِ مذهبی‌ست‌. پس هیچ به دنبالِ اثباتِ چیزی یا گفت‌و‌گو با کسی نیست. تنها چیزی را ابلاغ می‌کند و به جایی اشاره می‌کند. 

اگر ما از تمثیل انتظارِ اثباتِ ایده را داشته باشیم، تمثیل از ساختار می‌افتد.


خس به صد سال طوفان ننالد/گل به یک تندباد است بیمار


نیما در این‌جا ظاهراً بی‌هیچ داوری، گزارشی از یک واقعیت ارائه می‌دهد. اگرچه قصدِ نیما ستودنِ «حساسیت» و مظهرِ آن یعنی گل است، اما در عینِ حال می‌توان با خواندنِ گزارشِ نیما، مقاوم‌بودنِ خس را ستود و سستیِ گل را نکوهش کرد. 


پس تمثیل تنها از واقعه «خبر» می‌دهد و رسالتِ آن تنها در این است که شکلِ واقعه را به خود بگیرد؛ تا ما هنگامِ مواجهه با تمثیل، ردّی از واقعه را دیده‌باشیم. 

کارِ تمثیل عبوردادنِ لمس است از خود. تمثیل واقعه‌ی لمس‌ناپذیر را لمس می‌کند و متبرّک می‌شود. و طبیعی‌ست که این لمس هرچه شدیدتر و عمیق‌تر باشد، تمثیل نیز با واقعه هم‌شکل‌تر و هم‌دماتر خواهد بود. 

پس تمثیل نائبِ واقعه‌ست و ما به نیابت از واقعه بر تمثیل دست می‌کشیم. 

تمثیل مثلِ چشم‌های ماست‌. وقتی که لنگیِ پاهای‌مان ما را از سفر می‌اندازد، چشم‌های‌مان را به جای خود به زیارتِ واقعه می‌فرستیم.

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۴:۱۰
عرفان