کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۱/۲۱
    .
  • ۰۲/۱۲/۱۸
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۹
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۷
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۵
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۴
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۲
    .
  • ۰۲/۱۱/۲۸
    .

آخرین نظرات

.

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۳ ب.ظ

یک زمانی اینجا چند نفری بودند می‌خواندند. 

حالا مثل یک آدمی شده ام که گوشی را برمی‌دارد و برای بوق تلفن حرف می‌زند. 

۹۶/۰۷/۱۲
عرفان پاپری دیانت

نظرات  (۶)

۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۹:۰۶ محمدجواد گلشن
چرا باید خواندن یا نخواندن بقیه مهم باشه؟
زنگ بزن به خودت و واسه خودت پیام بذار.
پاسخ:
لابد مهمه تو این مرحله. 
این که کسی نظری ثبت نمیکنه لزوما مبنی بر نخوندن وبلاگ نیس. 
نظر گذاشتن یا نگذاشتن هر کدوم دلایل زیادی داره
پاسخ:
آن که عالم مستِ گفت‌اش آمدی [هم]
کلمینی یا حمیرا می‌زدی
میدونم که از این احساسی که تجربه کردید کمی دلخور شدید .
در هر صورت من خواننده ی همیشگی و بلاگتون هستم  حتی اگر نظری ثبت نکنم:))
انسان شگفت انگیزی هستید ٬توی این مدت که بدون شناختی از شما با افکارتون آشنا شدم متوجه تفاوت فاحشتون با دیگران شدم چون حس میکنم انسان متفاوتی هستید مطمئنم که باید نحوه ی صحبت کردنم با شما متفاوت باشه و در این مورد کمی محتاطم ...
اما شما در همه حال مورد تحسین من هستید .از اینکه هنوز هم لیاقت خوندن افکارتون رو دارم سخت خوشحالم و ازتون متشکرم
همواره می خوانمت:)
ترس. گاهی اوقات هم نوشته ها باعث میشه آدم از گفتن نظرش خودداری کنه. 
شاید داری تصویر غیر واقعی ای از خودت میسازی. یه تصویر عظیم و پر هیبت.  اینجوری آدما خودشونو حقیر تر از نوشته ها حس میکنن. 
پاسخ:
تصویرِ من عینِ واقعیتِ منه. اگرچه خودم بارها از نوشته‌هام حقیرتر ام. 
من موندم آیا تو هم‌کلام یا دوستی داری؟چقدر باید تنها باشی...فکر میکنم کنارت جز گوش دادن و اغلب نفهمیدن کار دیگه ای نشه کرد و این کلافه‌کننده به نظرم میاد.
پاسخ:
یادمه دمِ صبح بیدار شدم و این کامنتُ خوندم. مثلِ سیلی خورد توی ذهن ام.
کمی اغراق آمیزه. اما درسته.
من از زبانِ خود-ام دیگه دارم اذیت می شم. تا حرف می زنم انگار حرف نمی زنم. انگار دارم می شنوم. انگار هر چیزی که گفته م و نوشته م صدای ضبط شده ی خود-امه. 
اما چه کار می شه کرد؟ من چه کار می تونم کنم؟
منتظرِ شفا می مونم.
رب اشرح لی صدری. و یسر لی امری. واحلل عقدتا من لسانی. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی