دوست [شعر]
يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ
که از آفتاب آمده بودی
انگار و
تنت گرد راه داشت
گویی
و بر کاغذ بی تاب
به شکل گردبادی
پیچ می خوردی و
تاب می دادی
کاغذ بی تاب را
کهف
برای دوباره نامیدن اشیاء
این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.
(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
- فروردين ۱۴۰۳ (۳)
- اسفند ۱۴۰۲ (۶)
- بهمن ۱۴۰۲ (۶)
- دی ۱۴۰۲ (۲)
- آبان ۱۴۰۲ (۶)
- مهر ۱۴۰۲ (۱۱)
- مرداد ۱۴۰۲ (۲)
- خرداد ۱۴۰۲ (۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۲)
- اسفند ۱۴۰۱ (۲)
- دی ۱۴۰۱ (۲)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۵)
- مهر ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۶)
- تیر ۱۴۰۱ (۳)
- خرداد ۱۴۰۱ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۴)
- فروردين ۱۴۰۱ (۸)
- اسفند ۱۴۰۰ (۳)
- بهمن ۱۴۰۰ (۲)
- دی ۱۴۰۰ (۲)
- آذر ۱۴۰۰ (۶)
- آبان ۱۴۰۰ (۵)
- مهر ۱۴۰۰ (۱)
- شهریور ۱۴۰۰ (۶)
- مرداد ۱۴۰۰ (۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۳)
- شهریور ۱۳۹۹ (۳)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱)
- تیر ۱۳۹۹ (۲)
- خرداد ۱۳۹۹ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۴)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱)
- بهمن ۱۳۹۸ (۲)
- دی ۱۳۹۸ (۳)
- آذر ۱۳۹۸ (۲)
- آبان ۱۳۹۸ (۱)
- مهر ۱۳۹۸ (۳)
- شهریور ۱۳۹۸ (۲)
- مرداد ۱۳۹۸ (۴)
- تیر ۱۳۹۸ (۴)
- خرداد ۱۳۹۸ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۴)
- فروردين ۱۳۹۸ (۹)
- اسفند ۱۳۹۷ (۷)
- بهمن ۱۳۹۷ (۷)
- دی ۱۳۹۷ (۴)
- آذر ۱۳۹۷ (۱۱)
- آبان ۱۳۹۷ (۱۸)
- مهر ۱۳۹۷ (۱۳)
- شهریور ۱۳۹۷ (۹)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱۱)
- تیر ۱۳۹۷ (۲۴)
- خرداد ۱۳۹۷ (۲۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۷)
- فروردين ۱۳۹۷ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۶ (۲۱)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱۱)
- دی ۱۳۹۶ (۳)
- آذر ۱۳۹۶ (۶)
- آبان ۱۳۹۶ (۷)
- مهر ۱۳۹۶ (۷)
- شهریور ۱۳۹۶ (۲۶)
- مرداد ۱۳۹۶ (۵)
- تیر ۱۳۹۶ (۵)
- خرداد ۱۳۹۶ (۱۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۷)
- فروردين ۱۳۹۶ (۱۰)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱۷)
- دی ۱۳۹۵ (۲۰)
- آذر ۱۳۹۵ (۱۸)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۵ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۷)
- تیر ۱۳۹۵ (۲۸)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۳۲)
- فروردين ۱۳۹۵ (۷)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۴ (۲۳)
آخرین مطالب
آخرین نظرات
- ۲ ارديبهشت ۰۳، ۰۱:۱۹ - Zhinaچه متن خوبی! موفق باشید
- ۲۱ فروردين ۰۳، ۰۴:۴۴ - eons farawayاین چه معرکه بود.
- ۱۳ فروردين ۰۳، ۱۲:۴۷ - ... ...خوشا به حال تو هم
- ۱۵ اسفند ۰۲، ۰۷:۱۷ - عرفان پاپری دیانتکمتر از یک هفته بعد از این خواب ...
- ۹ اسفند ۰۲، ۰۰:۱۳ - ... ...یک‌پا سرورِ "تو مپندار که روزی غم بازار تو دارد" بوده.
- ۴ اسفند ۰۲، ۱۵:۳۹ - ... ...چه عفریتی از......" یکی که مانده هنوز برسد.
- ۱۶ بهمن ۰۲، ۱۵:۲۷ - خواب در بیداری، از فرهاد:سپید پوشیده بودم با موی سیاه/ اکنون سیاه‌جامه‌ام با موی سپید
- ۱۵ بهمن ۰۲، ۲۱:۵۴ - ... ...عارضه مرض"
- ۱۵ آبان ۰۲، ۰۷:۰۰ - میا ***اون چیزی که توی گلوتون گیر کرده رو ...
- ۱۶ بهمن ۰۱، ۲۳:۵۸ - نیناعجب خیلی جالب بود
پیوندها
- آیین خروج از جابلقا- وبلاگ دیگر من
- ناهه و دکتر ژیواگو- امیررضا ناصری
- مخیلهی مخلوط- امیر گشتاسبی
- لمحاتِ محمدحسین توفیق زاده
- خودگردانِخودگردان- محسن زارع
- شبنامهها- محمدجواد گلشن
- پا به کلمه- شایان تدین
- روایتِ روانبد- مانا روانبد
- غرقه- سپیده علیمحمدی
- سروشنامه- سروش نظیری
- از این دست- درنا فریبرز
- ابطال- فاطی کریمی
- اَبرام- امین پاکپرور
- در انتظارِ گودو- فؤاد سیاهکالی
- می‌روم به خوابِ قالی- ایمان نطّاق
پاسخ:
تن ما خاک راه کاخ امنت
تن ما خاک راه کاخ امنت
به راه مامنت نمام هارب
.
جالب بود. دقت نکرده بودم
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۰
کیمیا
کیمیا
این است پرواز شاعر در خود...زیباست
پاسخ:
ممنون.
ممنون.
۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۶
Mahaley
Mahaley
Kat Yep! I think that’s the key. Allow ourselves the space to make mistakes or change our mind. Where did we learn we had to get it all r0;2ight≵ the first time?
پاسخ:
دوبرِویچِر.
دوبرِووترا.
دوبرِویچِر.
دوبرِووترا.
تن ما خاک باب کاخ امنت
جون به جونش کنن بازم شعره...برعکس هم حرف میزنه
کاغذ بی تاب را تاب می دادی وپیچ می خوردی به شکل گردبادی.
و بر کاغذ بی تاب گویی تنت گرد راه داشت و انگار که از افتاب امده بودی...